ایده: مهاجرت به کانادا بینقص نیست ولی جای خوبیه.
«خیلی سرد نیست؟»
این چیزی بود که خیلی از دوستان و خانوادهی من وقتی می فهمیدن من به کانادا مهاجرت کردم، میپرسیدن. و بله زمستانهای کانادایی خیلی سرده. سردتر از اون چیزی که بتونید تصور کنید.
ولی سرما تنها چیزی نیست که بتوان ازش شکایت کرد.
مالیاتها بیش از حد زیاده. قبل از مهاجرت به کانادا من در کویت زندگی میکردم، یک کشور بدون مالیات که بهش عادت کرده بودم. قبل از استخدام، باید میفهمیدم که درآمد قابل استفاده من پس از پرداخت مالیات چقدره. هر موقع که توی فروشگاه بودم، باید حساب میکردم که در عمل برای یک جنس خاص باید چقدر پرداخت کنم. قیمت ثبت شده توی فروشگاهها شامل مالیات فروش نمیشد. باید دربارهی مالیات ایالتی و فدرال، اعتبارات مالیاتی قابل استرداد و غیرقابل استرداد و دیگر زبانهای محلی و صنفی که کاملاً نسبت بهشون بیاطلاع بودم، اطلاعات کسب میکردم.
پلنهای اینترنت و موبایل بسیار گرونه. آماده باشید که هر ماه مبلغ قابل توجهی رو برای پلنهای اینترنت و موبایل خود پرداخت کنید. من در حال حاضر ماهیانه 45 دلار به علاوه مالیات برای مکالمات و پیامکهای نامحدود و همچنین 5 گیگابایت داده پرداخت میکنم. این یعنی هزینهای که پرداخت میکنم حداقل 10 برابر اون چیزیه که برای دیتا توی خونه میدم.
مشکل سوم من که طول میکشه تا بهش عادت کنم، مرخصی استحقاقیه. عموماً دولتهای ایالتی سالانه دو هفته مرخصی با حقوق رو تضمین میکنن. ساسکاچوان مأموریت سه هفتهای میده. بعضی از کارفرماها ممکنه برای رقابتیتر شدن شرایط، در هنگام استخدام، بیشتر مرخصیهای با حقوق بدن. علاوه بر مرخصی استحقاقی، کارمندان فقط 5 روز شخصی دارند که معمولاً در هنگام مریضی یا موارد اضطراری از اون استفاده میکنن. فقط دو کشور مرخصی استحقاقی کمتری به کارمندان میدن: ژاپن و ایالات متحده.
این درسته که هیچ کشوری بدون اشکال نیست. الان سوال اینه که «چرا مهاجرت به کانادا رو انتخاب کردم؟»
از سالها قبل از این که پروسهی پذیرش گرفتن رو آغاز کنم، رویای سفر به کانادا رو داشتم.
یکی از اصلیترین دلایلی که میخواستم به کانادا برم، فراتر از چیزهای مادیه. به دلیل قوانین آزادی بیان و اظهار نظر ، زندگی در کانادا به من اجازه میده که خود واقعی خود را بیان کنم و واقعاً خودم باشم. اگرچه من مدافع فرهنگ جمعی و جوامع قوی هستم، اما همچنین معتقدم مهمه که مردم بتونند بدون ترس از قضاوت یا واکنش، خودشون رو به بهترین شکل ممکن ابراز کنند. زندگی اصیل غیرقابل جایگزینی است.
دلیل دومم ممکنه یکم کلیشه به نظر بیاد و اون سیستم بهداشتی رایگان کاناداست. این سیستم فوقالعادست. بعضی افراد ممکنه در بارهی زمان انتظار طولانی شکایت کنن. اما من زمان انتظار طولانی رو به پرداخت یک صورتحساب سنگین ترجیح میدم. در کانادا از مراقبتهای بهداشتی فوقالعاده با کیفیتی بهرهمند میشید و تنها چیزی که باید نگرانش باشید خریدن داروست که معمولاً بر روی این قیمتها توسط دولتهای ایالتی یارانههای شدیدی پرداخت میشه. داشتن یک سیستم مراقبت بهداشتی قوی در دسترس به خصوص برای من فردی با آسم و سیستم ایمنی ضعیف، آرامش لازم رو به من میده.
اون چیزی که من رو به کانادا بیشتر از سایر کشورها جلب کرد اینه که بسیار زیباست. این همون چیزیه که من در جواب سؤال دوستان و خانواده درمورد سرد بودن کانادا میگم. در تابستانها، پاییزها و بهارهای کانادا، این کشور زیبایی خیرهکنندهای داره. کوههای مرتفع، مناظر باشکوه، حیات وحش متنوع، بیش از 2 میلیون دریاچه و 300 میلیارد درخت، چیزهای بسیار زیادی هستند که میشه اونا رو توی دومین کشور بزرگ جهان مشاهده کرد.
تجربهی من از Express Entry
علاوه بر این من بسیار خوششانس بودم که از طریق یکی از دوستان با سیستم Express Entry آشنا شدم. فهمیدم که میتونم از طریق سیستم Express Entry کانادا، میتونم پذیرش مهاجرت به کانادا رو دریافت کنم در حالی که برای بعضی کشورهای خاص دیگر، می بایست تجربهی کاری بیشتر یا پیشنهاد شغلی داشته باشم. نکتهی خوب در مورد مهاجرت به کانادا اینه که بیش از 100 راه متفاوت برای رفتن به کانادا فقط از طریق مهاجرت اقتصادی وجود داره.
برای ایجاد یک پروفایل در Express Entry، باید نتیجهی تست زبان خودتون رو در کنار فرم ارزیابی مدرک تحصیلی(ECA[1]) ثبت کنید. من برای تست زبان انگلیسی IELTS رو انتخاب کردم. من بعد دو هفته نتایجم رو دریافت کردم. برای ECA، از WES[2] استفاده کردم. از دانشگاههای خودم درخواست کردم که مدارک تحصیلی و کپی اونا رو مستقیماً به WES بفرستن و بعد از یک ماه و نیم ECA خودم رو دریافت کردم.
هنگامی که هم نتایج آزمون زبان و هم ECA خودم رو دریافت کردم، پروفایل Express Entry رو ساختم. کمی کمتر از یک ساعت طول کشید. فقط باید بعضی اطلاعات اساسی رو دربارهی خودم پر میکردم.
چند روز بعد، من ITA [3]رو دریافت کردم. من 60 روز فرصت داشتم تا تمام اسناد و مدارک مورد نیازم رو جمعآوری کنم. این اسناد و مدارک شامل مدارک پلیسی کشورهایی که در اونا زندگی کرده ام، اثبات بودجه موجود و همچنین مدارک تحصیلی من بود. همچنین من ملزم شدم همه کشورهایی را که طی ده سال گذشته به آنها سفر کرده ام رو اعلام کنم.
وقتی که درخواست خودم رو ثبت کردم، بعد از این که ازم درخواست شد که پاسپورتم رو در مرکز درخواست ویزا ثبت کنم، یک انتظار 5 ماههی همراه با استرس تموم شد. بعد از ثبت پاسپورتم، یک تماس تلفنی دریافت کردم تا تائیدیهی اقامت دائم (COPR) رو در کنار پاسپورتم که ویزای مهاجرتی کانادا بهش ضمیمه شده آماده کنم.
اندکی پس از گرفتن گذرنامه در ماشین بود که به خودم اومدم. احساس کردم که بالاخره میتونم زندگی خودم رو از نو شروع کنم.
من در آگوست، گرمترین ماه سال به تورنتو رفتم و با حقیقت تکاندهندهای روبرو شدم. کانادا همیشه سرد نیست.
[1] Educational Credential Assessment
[2] World Education Services
[3] Invitation to Apply
تهیه و تنظیم: گروه متخصصین RSM CAPITAL
جهت استفاده از خدمات ما میتوانید هم اکنون فرم ارزیابی را با کلیک بر روی این عبارت تکمیل کنید.
مطالب این وب سایت منحصرا برای گروه متخصصین RSM CAPITAL نوشته شده است، بازنشر این مطالب با ارائه منبع رسمی و لینک مستقیم به منبع بلامانع است.